دانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101استرس اکسیداتیو و کاتابولیسم پروتئینی متعاقب تجویز دگزامتازون و ایزوفلوپردون در گوسالههای هلشتایناسترس اکسیداتیو و کاتابولیسم پروتئینی متعاقب تجویز دگزامتازون و ایزوفلوپردون در گوسالههای هلشتاین2332395632210.22059/ijvm.2016.56322ENعلی اصغرچالمهگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانسعیدنظیفیگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانمهردادپورجعفرگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانمحمدرضازارعیگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20150525<strong><span lang="FA">زمینه مطالعه:</span></strong><span lang="FA"> گلوکوکورتیکوئیدها منافع بسیاری در طب دام</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های بزرگ دارند اما در کنار منافعشان، زیان</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">هایی متعاقب تجویز این داروها وجود دارد. در بین زیان</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها، اختلال در متابولیسم پروتئینی یکی از عوارض جانبی گلوکوکورتیکوئیدهاست که در انسان و حیوانات آزمایشگاهی مورد بررسی واقع شده است. <strong>هدف:</strong> اطلاعاتی پیرامون اثرات گلوکوکورتیکوئیدها بر متابولیسم پروتئینی در دام</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های بزرگ موجود نیست. از این رو مطالعه حاضر به منظور بررسی متابولیسم پروتئینی متعاقب تجویز گلوکوکورتیکوئیدها در گوساله</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های هلشتاین انجام شد.<strong> روش کار: </strong>10 راس گوساله هلشتاین به ظاهر سالم (6 تا 8 ماهه) به دو گروه مساوی (هر گروه 5 رأس) شامل دگزا و ایزو تقسیم شدند. دگزامتازون (1</span><span dir="LTR">mg/kg</span><span lang="FA">، عضلانی) و ایزوفلوپردون (1</span><span dir="LTR">mg/kg</span><span lang="FA">، عضلانی) به ترتیب به گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های دگزا و ایزو در دو روز متوالی تجویز شد. نمونه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های خون در روز صفر (اولین تجویز دارو)، 1 (دومین تجویز دارو)، 2، 3، 5 و 7 از تمامی حیوانات مورد مطالعه اخذ شد. سرم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها به منظور بررسی پروتئین تام، آلبومین، گلوبولین، سرم آمیلوئید آ و هاپتوگلوبین مورد ارزیابی واقع شدند. <strong>نتایج:</strong> سرم آمیلوئید آ و هاپتوگلوبین به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری پس از تجویز هر دو دارو افزایش یافتند. ایزوفلوپردون تولید سرم آمیلوئید آ و هاپتوگلوبین را بیش از دگزامتازون القا کرد (05/0></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). غلظت سرمی پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری پس از تزریق دگزامتازون و ایزوفلوپردون کاهش یافت (05/0></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). سطح در گردش خون این پروتئین</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در گروه ایزو به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری کمتر از گروه دگزا بود. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> ایزوفلوپردون و دگزامتازون می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">توانند کاتابولیسم پروتئینی را القا کنند. علاوه بر این، غلظت سرم آمیلوئید آ و هاپتوگلوبین، به عنوان بیومارکرهای استرس اکسیداتیو، متعاقب تجویز هر دو دارو افزایش یافت که به واسطه تأثیر اکسیداسیونی آنها بر پروتئین</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها بود. در نهایت، اثرات ایزوفلوپردون بر متابولیسم پروتئین</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در گوساله</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های هلشتاین به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری بیش از دگزامتازون است.</span><strong><span lang="FA">زمینه مطالعه:</span></strong><span lang="FA"> گلوکوکورتیکوئیدها منافع بسیاری در طب دام</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های بزرگ دارند اما در کنار منافعشان، زیان</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">هایی متعاقب تجویز این داروها وجود دارد. در بین زیان</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها، اختلال در متابولیسم پروتئینی یکی از عوارض جانبی گلوکوکورتیکوئیدهاست که در انسان و حیوانات آزمایشگاهی مورد بررسی واقع شده است. <strong>هدف:</strong> اطلاعاتی پیرامون اثرات گلوکوکورتیکوئیدها بر متابولیسم پروتئینی در دام</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های بزرگ موجود نیست. از این رو مطالعه حاضر به منظور بررسی متابولیسم پروتئینی متعاقب تجویز گلوکوکورتیکوئیدها در گوساله</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های هلشتاین انجام شد.<strong> روش کار: </strong>10 راس گوساله هلشتاین به ظاهر سالم (6 تا 8 ماهه) به دو گروه مساوی (هر گروه 5 رأس) شامل دگزا و ایزو تقسیم شدند. دگزامتازون (1</span><span dir="LTR">mg/kg</span><span lang="FA">، عضلانی) و ایزوفلوپردون (1</span><span dir="LTR">mg/kg</span><span lang="FA">، عضلانی) به ترتیب به گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های دگزا و ایزو در دو روز متوالی تجویز شد. نمونه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های خون در روز صفر (اولین تجویز دارو)، 1 (دومین تجویز دارو)، 2، 3، 5 و 7 از تمامی حیوانات مورد مطالعه اخذ شد. سرم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها به منظور بررسی پروتئین تام، آلبومین، گلوبولین، سرم آمیلوئید آ و هاپتوگلوبین مورد ارزیابی واقع شدند. <strong>نتایج:</strong> سرم آمیلوئید آ و هاپتوگلوبین به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری پس از تجویز هر دو دارو افزایش یافتند. ایزوفلوپردون تولید سرم آمیلوئید آ و هاپتوگلوبین را بیش از دگزامتازون القا کرد (05/0></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). غلظت سرمی پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری پس از تزریق دگزامتازون و ایزوفلوپردون کاهش یافت (05/0></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). سطح در گردش خون این پروتئین</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در گروه ایزو به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری کمتر از گروه دگزا بود. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> ایزوفلوپردون و دگزامتازون می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">توانند کاتابولیسم پروتئینی را القا کنند. علاوه بر این، غلظت سرم آمیلوئید آ و هاپتوگلوبین، به عنوان بیومارکرهای استرس اکسیداتیو، متعاقب تجویز هر دو دارو افزایش یافت که به واسطه تأثیر اکسیداسیونی آنها بر پروتئین</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها بود. در نهایت، اثرات ایزوفلوپردون بر متابولیسم پروتئین</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در گوساله</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های هلشتاین به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری بیش از دگزامتازون است.</span>https://ijvm.ut.ac.ir/article_56322_7dc1575acc69194e7efcd0797d5ab2bf.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101متابولیک پروفایل گاوهای پرتولید مبتلا به کیستهای تخمدانیمتابولیک پروفایل گاوهای پرتولید مبتلا به کیستهای تخمدانی2412485632310.22059/ijvm.2016.56323ENافشینجعفری دهکردیگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایرانپژمانمیرشکراییگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایراناعظمدهقانیگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20150518<strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA"> کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی یکی از مهمترین بیماریهایی است که منجر به اختلالات تولید مثلی و ضررهای اقتصادی فراوان در گاوهای شیری می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">شود. گاوهای پر تولید به دلیل اینکه در طول شیردهی در معرض استرس</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های گوناگون قرار می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیرند بیشتر مستعد به کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">شوند. <strong>هدف:</strong> ارزیابی تست متابولیک پروفایل در گاوهای پرتولید مبتلا به کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی.<strong> روش کار:</strong> دو گروه 20 رأسی گاوهای فاقد کیست و گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی انتخاب گردید. 7 هفته پس از زایمان طبیعی، تخمدان گاوهایی که فاقد جفت ماندگی بودند با استـفاده از دستگاه سـونوگرافی بررسی گردید. گاوهـایی که اندازه ساخـتار فولیکولی موجود در تخمدان</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">هایشان بیشتر از </span><span dir="LTR">mm</span><span lang="FA">20 بود و حداقل 7 روز این ساختار بدون حضور جسم زرد باقی مانده بود را به عنوان گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی و گاوهایی که فولیکول کمتر از </span><span dir="LTR">mm</span><span lang="FA">20 داشتند را به عنوان گاوهای فاقد کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی طبقه بندی شدند. سپس نمونه خون از ورید وداج آنها اخذ شد و پارامترهای معمولی که در تست متابولیک پروفایل صورت می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیرد (کلسیم، منیزیم، فسفر، سدیم، پتاسیم، بتا هیدروکسی بوتیریک اسید، اسیدهای چرب غیر استریفیه، انسولین، کورتیزول، گلوکز خون، نیتروژن اوره خون) اندازه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری گردید. <strong>نتایج:</strong> میزان کلسیم، فسفر، سدیم، پتاسیم، منیزیم و گلوکز در سرم گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی در مقایسه با گاوهایی که وضعیت تخمدانی طبیعی داشتند تفاوت معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری را نشان نداد. میزان ازت اوره ی خون، بتا هیدروکسی بوتیرات، کورتیزول و اسیدهای چرب غیر استریفیه در سرم گاوهای مبتلا به کیست فولیکولی تخمدان در مقایسه با گاوهای با تخمدان طبیعی افزایش معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری را نشان داد. میزان انسولین سرم خون در گاوهای مبتلا به کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی بطور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری کمتر از گاوهای سالم بود. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> افزایش کوتیزول و کاهش انسولین سرم خون مهمترین نقش را در بروز کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی داشته که متعاقباً میزان ازت اوره ی خون، بتا هیدروکسی بوتیرات و اسیدهای چرب غیر استریفیه در سرم تغییر می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">یابد.</span><strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA"> کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی یکی از مهمترین بیماریهایی است که منجر به اختلالات تولید مثلی و ضررهای اقتصادی فراوان در گاوهای شیری می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">شود. گاوهای پر تولید به دلیل اینکه در طول شیردهی در معرض استرس</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های گوناگون قرار می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیرند بیشتر مستعد به کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">شوند. <strong>هدف:</strong> ارزیابی تست متابولیک پروفایل در گاوهای پرتولید مبتلا به کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی.<strong> روش کار:</strong> دو گروه 20 رأسی گاوهای فاقد کیست و گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی انتخاب گردید. 7 هفته پس از زایمان طبیعی، تخمدان گاوهایی که فاقد جفت ماندگی بودند با استـفاده از دستگاه سـونوگرافی بررسی گردید. گاوهـایی که اندازه ساخـتار فولیکولی موجود در تخمدان</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">هایشان بیشتر از </span><span dir="LTR">mm</span><span lang="FA">20 بود و حداقل 7 روز این ساختار بدون حضور جسم زرد باقی مانده بود را به عنوان گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی و گاوهایی که فولیکول کمتر از </span><span dir="LTR">mm</span><span lang="FA">20 داشتند را به عنوان گاوهای فاقد کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی طبقه بندی شدند. سپس نمونه خون از ورید وداج آنها اخذ شد و پارامترهای معمولی که در تست متابولیک پروفایل صورت می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیرد (کلسیم، منیزیم، فسفر، سدیم، پتاسیم، بتا هیدروکسی بوتیریک اسید، اسیدهای چرب غیر استریفیه، انسولین، کورتیزول، گلوکز خون، نیتروژن اوره خون) اندازه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری گردید. <strong>نتایج:</strong> میزان کلسیم، فسفر، سدیم، پتاسیم، منیزیم و گلوکز در سرم گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی در مقایسه با گاوهایی که وضعیت تخمدانی طبیعی داشتند تفاوت معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری را نشان نداد. میزان ازت اوره ی خون، بتا هیدروکسی بوتیرات، کورتیزول و اسیدهای چرب غیر استریفیه در سرم گاوهای مبتلا به کیست فولیکولی تخمدان در مقایسه با گاوهای با تخمدان طبیعی افزایش معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری را نشان داد. میزان انسولین سرم خون در گاوهای مبتلا به کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی بطور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری کمتر از گاوهای سالم بود. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> افزایش کوتیزول و کاهش انسولین سرم خون مهمترین نقش را در بروز کیست</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تخمدانی داشته که متعاقباً میزان ازت اوره ی خون، بتا هیدروکسی بوتیرات و اسیدهای چرب غیر استریفیه در سرم تغییر می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">یابد.</span>https://ijvm.ut.ac.ir/article_56323_123b7305b5101449760ec262c47016cb.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101سطوح بالای ازت اوره خون و کراتینین در سه ماهه آخر آبستنی شتر تککوهانه (Camelus dromedarius)سطوح بالای ازت اوره خون و کراتینین در سه ماهه آخر آبستنی شتر تککوهانه (Camelus dromedarius)2492555632410.22059/ijvm.2016.56324ENآرشامیدیگروه مدیریت بهداشت دام، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران0000-0001-9323-2721محمد حسنفتحیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانمهساآسیابانگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانJournal Article20150520<strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA"> برای ارزیابی وضعیت فیزیولوژیکی و سلامت حیوانات، دانش در مورد ترکیبات خونی نقش مهمی دارد. <strong>هدف:</strong> این مطالعه با هدف تعیین اثر آبستنی سنگین بر برخی شاخص</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های سرمی شتر تک</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">کوهانه انجام شد. <strong>روش کار:</strong> بیست شتر تک کوهانه ماده سالم بین 4-5 سال به دو گروه مساوی تقسیم شدند. یک: شترهای آبستن در سه ماهه آخر آبستنی و دو : شترهای شاهد همسن و غیرآبستن . غلظت گلوکز، کلسیم، فسفر، آلبومین، پروتئین تام، اسید اوریک، نیتروژن اوره خون (</span><span dir="LTR">BUN</span><span lang="FA">) ، کراتینین و فعالیت آسپارتات آمینو ترانسفراز (</span><span dir="LTR">AST</span><span lang="FA">)، آلانین آمینو ترانسفراز (</span><span dir="LTR">ALT</span><span lang="FA">) و گاماگلوتامیل ترانسفراز (</span><span dir="LTR">GGT</span><span lang="FA">) اندازه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری شد. <strong>نتایج:</strong> غلظت گلوکز، کلسیم و فسفر در شتر</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های آبستن نسبت به شتر</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های غیر آبستن بدون تغییر باقی ماند. غلظت </span><span dir="LTR">BUN</span><span lang="FA"> و کراتینین سرم در شترهای آبستن بالاتر از شترهای غیر آبستن بود و این اختلاف معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">دار بود، به ترتیب (02/0 </span><span dir="LTR">and 0.003=p</span><span lang="FA">). میزان فعالیت </span><span dir="LTR">GGT</span><span lang="FA"> در شترهای آبستن نسبت به غیر آبستن پائین</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">تر بود (04/0=</span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی: </span></strong><span lang="FA">افزایش میزان</span><span dir="LTR">BUN</span><span lang="FA"> و کراتینین ممکن است بخشی از مکانیسم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های هومئورتیک در آداپته شدن شتر</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها به شرایط آبستنی سنگین باشد. میزان بالای چرخش مجدد اوره در شترها ممکن است اوره را به جای دفع از طریق ادرار به دستگاه گوارش به عنوان یک منبع نیتروژن غیر پروتئینی منتقل کند. کاهش </span><span dir="LTR">GGT</span><span lang="FA"> در زمان آبستنی سنگین، ممکن است به دلیل تبدیل به گلوتاتیون به عنوان یک آنتی اکسیدان باشد.</span><strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA"> برای ارزیابی وضعیت فیزیولوژیکی و سلامت حیوانات، دانش در مورد ترکیبات خونی نقش مهمی دارد. <strong>هدف:</strong> این مطالعه با هدف تعیین اثر آبستنی سنگین بر برخی شاخص</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های سرمی شتر تک</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">کوهانه انجام شد. <strong>روش کار:</strong> بیست شتر تک کوهانه ماده سالم بین 4-5 سال به دو گروه مساوی تقسیم شدند. یک: شترهای آبستن در سه ماهه آخر آبستنی و دو : شترهای شاهد همسن و غیرآبستن . غلظت گلوکز، کلسیم، فسفر، آلبومین، پروتئین تام، اسید اوریک، نیتروژن اوره خون (</span><span dir="LTR">BUN</span><span lang="FA">) ، کراتینین و فعالیت آسپارتات آمینو ترانسفراز (</span><span dir="LTR">AST</span><span lang="FA">)، آلانین آمینو ترانسفراز (</span><span dir="LTR">ALT</span><span lang="FA">) و گاماگلوتامیل ترانسفراز (</span><span dir="LTR">GGT</span><span lang="FA">) اندازه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری شد. <strong>نتایج:</strong> غلظت گلوکز، کلسیم و فسفر در شتر</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های آبستن نسبت به شتر</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های غیر آبستن بدون تغییر باقی ماند. غلظت </span><span dir="LTR">BUN</span><span lang="FA"> و کراتینین سرم در شترهای آبستن بالاتر از شترهای غیر آبستن بود و این اختلاف معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">دار بود، به ترتیب (02/0 </span><span dir="LTR">and 0.003=p</span><span lang="FA">). میزان فعالیت </span><span dir="LTR">GGT</span><span lang="FA"> در شترهای آبستن نسبت به غیر آبستن پائین</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">تر بود (04/0=</span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی: </span></strong><span lang="FA">افزایش میزان</span><span dir="LTR">BUN</span><span lang="FA"> و کراتینین ممکن است بخشی از مکانیسم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های هومئورتیک در آداپته شدن شتر</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها به شرایط آبستنی سنگین باشد. میزان بالای چرخش مجدد اوره در شترها ممکن است اوره را به جای دفع از طریق ادرار به دستگاه گوارش به عنوان یک منبع نیتروژن غیر پروتئینی منتقل کند. کاهش </span><span dir="LTR">GGT</span><span lang="FA"> در زمان آبستنی سنگین، ممکن است به دلیل تبدیل به گلوتاتیون به عنوان یک آنتی اکسیدان باشد.</span>https://ijvm.ut.ac.ir/article_56324_b467456ee6284d7aa6f33052070b9ddf.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101شیوع و آسیب شناسی آلودگی به انکوسرکا فاسیاتا در شترهای بخشهای مرکزی ایرانشیوع و آسیب شناسی آلودگی به انکوسرکا فاسیاتا در شترهای بخشهای مرکزی ایران2572615632510.22059/ijvm.2016.56325ENمحمدحسینانوریگروه انگل شناسی و قارچ شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد، ایرانعلیرضاسازمندگروه کشاورزی، دانشگاه پیام نور، یزد، ایران؛ مرکز تحقیقات بیماریهای زئونوز ایران، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، یزد، ایرانسیدحسینحکمتی مقدمگروه علوم آزمایشگاهی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد، ایرانایرجموبدیگروه انگل شناسى و قارچ شناسى، دانشکده پزشکى دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20150615<strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA">ضایعات پوستی حاصل از آلودگی با کرم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های نخی شکل در حیوانات شایع است. در شترها، بیشترین گونه گزارش شده <em>انکوسرکا فاسیاتا</em> می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">باشد که به بافت پیوندی زیرپوست و رباط نوکال آسیب می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">رساند. <strong>هدف:</strong> در مطالعه حاضر شیوع و آسیب شناسی انکوسرکیازیس در شترهای کویر مرکزی ایران مورد بررسی قرار گرفت. <strong>روش کار:</strong> لاشه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های 144 نفر شتر یک کوهانه از سنین مختلف و هر دو جنس در کشتارگاه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های سه استان در نواحی نیمه خشک مرکز ایران جهت بررسی آلودگی به <em>اونکوسرکا فاسیاتا</em> مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین گسترش خونی از شترها برای بررسی وجود میکروفیلاریای انگل مورد آزمایش میکروسکوپی قرار گرفت. <strong>نتایج:</strong> 17 نفر از حیوان ات مورد آزمایش (11.8%) به یک یا چند ندول حاوی انگل آلوده بودند. ضایعات بیشتر در دو طرف گردن و ناحیه شکمی مشاهده شد. نتایج هیستوپاتولوژی نشان گر واکنش</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های التهابی گرانولوماتوزی چند کانونی در اطراف انگل</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در محل آلودگی بود. مقاطع عرضی و طولی کرم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در گرانولوماها مشاهده شد. گرانولوماها از دیواره</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های فیبروزی ضخیم، فیلتراسیون سلولی لمفوسیت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها، پلاسما سل</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها، ماکروفاژها، گران یاخته</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های چند سلولی و ائوزینوفیل</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها مرتبط با درجات مختلف نکروز انعقادی و کلسیفیکاسیون در اطراف انگل تشکیل شده بود. هیچ مورد مثبت در گسترش</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های خونی مشاهده نشد. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> اونکوسرکیازیس یکی از شایع</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ترین ضایعات پوستی شترها در ایران است، اگرچه پارازیتمی در نواحی مرکزی کشور شایع نیست. تغییرات هیستوپاتولوژیک در بافت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها تقریباً شبیه التهاب</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های گرانولوماتوزی در دیگرعفونت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های پوستی می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">باشد.</span><strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA">ضایعات پوستی حاصل از آلودگی با کرم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های نخی شکل در حیوانات شایع است. در شترها، بیشترین گونه گزارش شده <em>انکوسرکا فاسیاتا</em> می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">باشد که به بافت پیوندی زیرپوست و رباط نوکال آسیب می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">رساند. <strong>هدف:</strong> در مطالعه حاضر شیوع و آسیب شناسی انکوسرکیازیس در شترهای کویر مرکزی ایران مورد بررسی قرار گرفت. <strong>روش کار:</strong> لاشه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های 144 نفر شتر یک کوهانه از سنین مختلف و هر دو جنس در کشتارگاه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های سه استان در نواحی نیمه خشک مرکز ایران جهت بررسی آلودگی به <em>اونکوسرکا فاسیاتا</em> مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین گسترش خونی از شترها برای بررسی وجود میکروفیلاریای انگل مورد آزمایش میکروسکوپی قرار گرفت. <strong>نتایج:</strong> 17 نفر از حیوان ات مورد آزمایش (11.8%) به یک یا چند ندول حاوی انگل آلوده بودند. ضایعات بیشتر در دو طرف گردن و ناحیه شکمی مشاهده شد. نتایج هیستوپاتولوژی نشان گر واکنش</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های التهابی گرانولوماتوزی چند کانونی در اطراف انگل</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در محل آلودگی بود. مقاطع عرضی و طولی کرم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در گرانولوماها مشاهده شد. گرانولوماها از دیواره</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های فیبروزی ضخیم، فیلتراسیون سلولی لمفوسیت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها، پلاسما سل</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها، ماکروفاژها، گران یاخته</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های چند سلولی و ائوزینوفیل</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها مرتبط با درجات مختلف نکروز انعقادی و کلسیفیکاسیون در اطراف انگل تشکیل شده بود. هیچ مورد مثبت در گسترش</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های خونی مشاهده نشد. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> اونکوسرکیازیس یکی از شایع</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ترین ضایعات پوستی شترها در ایران است، اگرچه پارازیتمی در نواحی مرکزی کشور شایع نیست. تغییرات هیستوپاتولوژیک در بافت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها تقریباً شبیه التهاب</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های گرانولوماتوزی در دیگرعفونت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های پوستی می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">باشد.</span>https://ijvm.ut.ac.ir/article_56325_b769c8d17d29506574b19f92a8091640.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101اثر اکسید روی و فیتاز جیره بر متابولیتهای پلاسما و فعالیتهای آنزیمی در مرغهای مادر مسناثر اکسید روی و فیتاز جیره بر متابولیتهای پلاسما و فعالیتهای آنزیمی در مرغهای مادر مسن2632705632610.22059/ijvm.2016.56326ENحسینشریدهگروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمهدیژندیگروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمجتبیزاغریگروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانامیراخلاقیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20150518<strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA"> اثر روی بر پاسخ</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های فیزولوژیک در حیوانات و پرندگان نشان داده شده است. از طرف دیگر، فیتاز جیره در طیور منجر به افزایش دسترسی روی می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">شود. <strong>هدف:</strong> این مطالعه برای بررسی اثرات جیره</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های مکمل شده با اکسید روی و 6-فیتاز مشتق شده از </span><em><span dir="LTR">E. Coli</span></em><span lang="FA"> بر متابولیت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها و فعالیت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های آنزیمی پلاسما در مرغ</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های مادر گوشتی مسن از سن 60 تا 72 هفتگی انجام شد. <strong>روش</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">کار:</span></strong><span lang="FA"> تعداد 128 مرغ مادر به صورت تصادفی به هشت تیمار تغذیه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ای با چهار تکرار و چهار مرغ در هر تکرار اختصاص پیدا کردند. غلظت خونی روی، کلسیم، پروتئین کل، کلسترول، تری</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گلیسرید و </span><span dir="LTR">HDL</span><span lang="FA"> و فعالیت پلاسمایی </span><span dir="LTR">AST</span><span lang="FA">، </span><span dir="LTR">ALT</span><span lang="FA">، </span><span dir="LTR">ALP</span><span lang="FA"> و </span><span dir="LTR">LDH</span><span lang="FA"> اندازه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری شدند. <strong>نتایج:</strong> نتایج نشان داد که مکمل روی با افزایش پلاسمایی غلظت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های روی، کلسیم، فسفر، </span><span dir="LTR">HDL</span><span lang="FA"> و پروتئین کل (01/0<</span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">)، به علاوه با افزایش فعالیت آنزیم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><span dir="LTR">LDH</span><span lang="FA">، </span><span dir="LTR">ALT</span><span lang="FA"> و </span><span dir="LTR">AST (01/0</span><span lang="FA">< </span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">) همراه بود. همچنین، جیره مکمل شده با روی منجر به کاهشی در سطوح کلسترول و تری</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گلیسرید شد (01/0<</span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). افزودن فیتاز به جیره مقدار فسفر و </span><span dir="LTR">HDL</span><span lang="FA"> را افزایش داد (01/0<</span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). اثر متقابل فیتاز، اکسید روی و دوره بر سطوح پلاسمایی روی، فسفر، پروتئین کل و</span><span dir="LTR">HDL</span><span lang="FA"> کلسترول کل و فعالیت آنزیمی </span><span dir="LTR">LDH</span><span lang="FA">، </span><span dir="LTR">ALT</span><span lang="FA"> و </span><span dir="LTR">ALP</span><span lang="FA"> معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">دار بود. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> نتیجه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">شود که مکمل اکسید روی و فیتاز ممکن است متابولیسم و فعالیت آنزیمی در مرغ</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های مادر گوشتی مسن را بهبود دهد.</span><strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA"> اثر روی بر پاسخ</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های فیزولوژیک در حیوانات و پرندگان نشان داده شده است. از طرف دیگر، فیتاز جیره در طیور منجر به افزایش دسترسی روی می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">شود. <strong>هدف:</strong> این مطالعه برای بررسی اثرات جیره</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های مکمل شده با اکسید روی و 6-فیتاز مشتق شده از </span><em><span dir="LTR">E. Coli</span></em><span lang="FA"> بر متابولیت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها و فعالیت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های آنزیمی پلاسما در مرغ</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های مادر گوشتی مسن از سن 60 تا 72 هفتگی انجام شد. <strong>روش</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">کار:</span></strong><span lang="FA"> تعداد 128 مرغ مادر به صورت تصادفی به هشت تیمار تغذیه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ای با چهار تکرار و چهار مرغ در هر تکرار اختصاص پیدا کردند. غلظت خونی روی، کلسیم، پروتئین کل، کلسترول، تری</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گلیسرید و </span><span dir="LTR">HDL</span><span lang="FA"> و فعالیت پلاسمایی </span><span dir="LTR">AST</span><span lang="FA">، </span><span dir="LTR">ALT</span><span lang="FA">، </span><span dir="LTR">ALP</span><span lang="FA"> و </span><span dir="LTR">LDH</span><span lang="FA"> اندازه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری شدند. <strong>نتایج:</strong> نتایج نشان داد که مکمل روی با افزایش پلاسمایی غلظت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های روی، کلسیم، فسفر، </span><span dir="LTR">HDL</span><span lang="FA"> و پروتئین کل (01/0<</span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">)، به علاوه با افزایش فعالیت آنزیم</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><span dir="LTR">LDH</span><span lang="FA">، </span><span dir="LTR">ALT</span><span lang="FA"> و </span><span dir="LTR">AST (01/0</span><span lang="FA">< </span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">) همراه بود. همچنین، جیره مکمل شده با روی منجر به کاهشی در سطوح کلسترول و تری</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گلیسرید شد (01/0<</span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). افزودن فیتاز به جیره مقدار فسفر و </span><span dir="LTR">HDL</span><span lang="FA"> را افزایش داد (01/0<</span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). اثر متقابل فیتاز، اکسید روی و دوره بر سطوح پلاسمایی روی، فسفر، پروتئین کل و</span><span dir="LTR">HDL</span><span lang="FA"> کلسترول کل و فعالیت آنزیمی </span><span dir="LTR">LDH</span><span lang="FA">، </span><span dir="LTR">ALT</span><span lang="FA"> و </span><span dir="LTR">ALP</span><span lang="FA"> معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">دار بود. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> نتیجه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">شود که مکمل اکسید روی و فیتاز ممکن است متابولیسم و فعالیت آنزیمی در مرغ</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های مادر گوشتی مسن را بهبود دهد.</span>https://ijvm.ut.ac.ir/article_56326_eed65e74cd0ab1a243e32cc6363d3c12.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101بررسی وجود تعدادی از ژنهای بالقوه حدتزا و مقاومت به کینولونها در سویههای بیماریزای اشریشیا کلی جدا شده از طیور در شمال شرق ایرانبررسی وجود تعدادی از ژنهای بالقوه حدتزا و مقاومت به کینولونها در سویههای بیماریزای اشریشیا کلی جدا شده از طیور در شمال شرق ایران2712785632710.22059/ijvm.2016.56327ENمهرنازرادگروه پاتوبیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانمژگانکوشانگروه پاتوبیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20150616<strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><em><span lang="FA"> اشریشیا کلی</span></em><span lang="FA"> بیماریزای طیور (</span><span dir="LTR">APEC</span><span lang="FA">)، عامل مسبب کلی باسیلوز بوده که دارای بسیاری از ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های بالقوه حدت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">زا می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">باشد. <strong>هدف:</strong> در این مطالعه تعدادی از ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های بالقوه حدت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">زا در سویه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><span dir="LTR">APEC</span><span lang="FA"> و مقاومت آنها به کینولون</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها مورد بررسی قرار گرفتند. <strong>روش کار:</strong> وجود چهار ژن حدت شامل </span><em><span dir="LTR">iss</span></em><span lang="FA">، </span><em><span dir="LTR">cvi</span><span lang="FA">،</span></em><em><span dir="LTR">iuc</span></em><span lang="FA"> و </span><em><span dir="LTR">tsh</span></em><span lang="FA"> در 52 جدایه<em> اشریشیا کلی</em> از کلی باسیلوز طیور و 11 جدایه از مدفوع طیور به ظاهر سالم با روش قراردادی </span><span dir="LTR">PCR</span><span lang="FA"> مورد بررسی قرار گرفت. مقاومت تمام جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در برابرنالیدیکسیک اسید، نوروفلوکساسین، سیپروفلوکساسین و انروفلوکساسین با روش انتشار از دیسک ارزیابی گردید. <strong>نتایج:</strong> وجود ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><em><span dir="LTR">iss</span></em><span lang="FA"> و </span><em><span dir="LTR">tsh</span></em><span lang="FA">در جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های طیور بیمار به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری نسبت به جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های طیور سالم بیشتربود. تفاوت معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری بین سویه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><span dir="LTR">APEC</span><span lang="FA"> و <em>اشریشیا</em></span><em><span dir="LTR"></span><span lang="FA">کلی</span></em><span lang="FA"> مدفوعی در مقاومت به کینولون</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها وجود نداشت. ولی، ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><em><span dir="LTR">cvi</span></em><span lang="FA"> و </span><em><span dir="LTR">iuc</span></em><span lang="FA"> به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری در جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های حساس به کینولون در طیورسالم، بیشتر بود. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><em><span dir="LTR">tsh</span></em><span lang="FA"> و </span><em><span dir="LTR">iss</span></em><span lang="FA"> در بیماریزایی سویه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های <em>اشریشیا کلی</em> اهمیت دارند. ارتباطی بین عدم وجود ژن حدت و مقاومت در برابر کینولون</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های طیور بیمار مشاهده نشد. </span><strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><em><span lang="FA"> اشریشیا کلی</span></em><span lang="FA"> بیماریزای طیور (</span><span dir="LTR">APEC</span><span lang="FA">)، عامل مسبب کلی باسیلوز بوده که دارای بسیاری از ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های بالقوه حدت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">زا می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">باشد. <strong>هدف:</strong> در این مطالعه تعدادی از ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های بالقوه حدت</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">زا در سویه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><span dir="LTR">APEC</span><span lang="FA"> و مقاومت آنها به کینولون</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها مورد بررسی قرار گرفتند. <strong>روش کار:</strong> وجود چهار ژن حدت شامل </span><em><span dir="LTR">iss</span></em><span lang="FA">، </span><em><span dir="LTR">cvi</span><span lang="FA">،</span></em><em><span dir="LTR">iuc</span></em><span lang="FA"> و </span><em><span dir="LTR">tsh</span></em><span lang="FA"> در 52 جدایه<em> اشریشیا کلی</em> از کلی باسیلوز طیور و 11 جدایه از مدفوع طیور به ظاهر سالم با روش قراردادی </span><span dir="LTR">PCR</span><span lang="FA"> مورد بررسی قرار گرفت. مقاومت تمام جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در برابرنالیدیکسیک اسید، نوروفلوکساسین، سیپروفلوکساسین و انروفلوکساسین با روش انتشار از دیسک ارزیابی گردید. <strong>نتایج:</strong> وجود ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><em><span dir="LTR">iss</span></em><span lang="FA"> و </span><em><span dir="LTR">tsh</span></em><span lang="FA">در جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های طیور بیمار به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری نسبت به جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های طیور سالم بیشتربود. تفاوت معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری بین سویه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><span dir="LTR">APEC</span><span lang="FA"> و <em>اشریشیا</em></span><em><span dir="LTR"></span><span lang="FA">کلی</span></em><span lang="FA"> مدفوعی در مقاومت به کینولون</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها وجود نداشت. ولی، ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><em><span dir="LTR">cvi</span></em><span lang="FA"> و </span><em><span dir="LTR">iuc</span></em><span lang="FA"> به طور معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری در جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های حساس به کینولون در طیورسالم، بیشتر بود. <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> ژن</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های </span><em><span dir="LTR">tsh</span></em><span lang="FA"> و </span><em><span dir="LTR">iss</span></em><span lang="FA"> در بیماریزایی سویه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های <em>اشریشیا کلی</em> اهمیت دارند. ارتباطی بین عدم وجود ژن حدت و مقاومت در برابر کینولون</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها در جدایه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های طیور بیمار مشاهده نشد. </span>https://ijvm.ut.ac.ir/article_56327_80aa9cd6b176802ea912c46ca35052b5.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101اثر محدودیت غذایی و نوع چربی جیره بر بیان mRNA پروتئین متصل شونده به اسید چرب در کبد جوجههای گوشتیاثر محدودیت غذایی و نوع چربی جیره بر بیان mRNA پروتئین متصل شونده به اسید چرب در کبد جوجههای گوشتی2792865632810.22059/ijvm.2016.56328ENبهمننویدشادگروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانقاسمحسینی سالکدهپژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایرانمریمرویانپژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی شمال کشور،مصطفیملکیگروه علوم دامی، دانشگاه بوعلی سینا ، همدان، ایرانJournal Article20150816<strong>زمینه مطالعه: </strong> پروتئین متصل شونده به اسید چرب مخصوص کبد (L-FABP) جایگاه اصلی اتصال سیتوزولی اسیدهای چرب زنجیر بلند در سلولهای کبدی است. FABPs جذب اسیدهای چرب به داخل سلول را افزایش میدهند و این عمل را از طریق افزایش شیب غلظتی آنها به دلیل به حداقل رساندن میزان اسید چرب غیر متصل در سلول انجام میدهند. <strong>هدف:</strong> هدف از این تحقیق بررسی اثرات نسبت اسیدهای چرب غیر اشباع به اشباع جیره و محدودیت غذایی بر بیان mRNA پروتئین متصل شونده به اسید چرب مخصوص کبد بود. <strong>روش کار:</strong> تعداد 720 قطعه جوجه گوشتی نر 10 روزه از سویه رأس 308 با جیرههای بانسبتهای اسیدهای چرب غیر اشباع به اشباع (U/S) 2، 5/3، 5 یا 5/6 بهصورت آزاد یا یکروز در میان تغذیه گردیدند (طی سن 28-18 روزگی). بیان نسبی mRNA مربوط به L-FABP در سلولهای کبدی جوجهها با استفاده از نسخه برداری معکوس طی روش real time PCR تعیین گردید. <strong>نتایج:</strong> نتایج به روشنی نشان دادند که محدودیت غذایی باعث القاء بیان ژن در کبد جوجههای گوشتی گردید. بیان ژن L-FABP توسط نسبت 5/6 اسیدهای چرب غیر اشباع به اشباع جیره افزایش یافت. اثر متقابلی بین U/S جیره و محدودیت غذایی بر بیان ژن L-FABP مشاهده نگردید. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> این مشاهدات پیشنهاد مینمایند که پرندگان دارای سازوکاری برای تنظیم انتقال اسیدهای چرب تحت شرایط مختلف تغذیهای هستند.<strong>زمینه مطالعه: </strong> پروتئین متصل شونده به اسید چرب مخصوص کبد (L-FABP) جایگاه اصلی اتصال سیتوزولی اسیدهای چرب زنجیر بلند در سلولهای کبدی است. FABPs جذب اسیدهای چرب به داخل سلول را افزایش میدهند و این عمل را از طریق افزایش شیب غلظتی آنها به دلیل به حداقل رساندن میزان اسید چرب غیر متصل در سلول انجام میدهند. <strong>هدف:</strong> هدف از این تحقیق بررسی اثرات نسبت اسیدهای چرب غیر اشباع به اشباع جیره و محدودیت غذایی بر بیان mRNA پروتئین متصل شونده به اسید چرب مخصوص کبد بود. <strong>روش کار:</strong> تعداد 720 قطعه جوجه گوشتی نر 10 روزه از سویه رأس 308 با جیرههای بانسبتهای اسیدهای چرب غیر اشباع به اشباع (U/S) 2، 5/3، 5 یا 5/6 بهصورت آزاد یا یکروز در میان تغذیه گردیدند (طی سن 28-18 روزگی). بیان نسبی mRNA مربوط به L-FABP در سلولهای کبدی جوجهها با استفاده از نسخه برداری معکوس طی روش real time PCR تعیین گردید. <strong>نتایج:</strong> نتایج به روشنی نشان دادند که محدودیت غذایی باعث القاء بیان ژن در کبد جوجههای گوشتی گردید. بیان ژن L-FABP توسط نسبت 5/6 اسیدهای چرب غیر اشباع به اشباع جیره افزایش یافت. اثر متقابلی بین U/S جیره و محدودیت غذایی بر بیان ژن L-FABP مشاهده نگردید. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> این مشاهدات پیشنهاد مینمایند که پرندگان دارای سازوکاری برای تنظیم انتقال اسیدهای چرب تحت شرایط مختلف تغذیهای هستند.https://ijvm.ut.ac.ir/article_56328_087d2419f089c855bbd2e59f61c25bc5.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101تأثیر اسید مالیک بر ترکیبات فعال زیستی و ویژگیهای آنتی اکسیدانی قارچ دکمهای ورقه شده در زمان نگهداریتأثیر اسید مالیک بر ترکیبات فعال زیستی و ویژگیهای آنتی اکسیدانی قارچ دکمهای ورقه شده در زمان نگهداری2872945632910.22059/ijvm.2016.56329ENکبریکیخسرویگروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه سمنان، سمنان، ایراناشکانجبلی جوانگروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه سمنان، سمنان، ایرانمهنوشپارسایی مهرگروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه سمنان، سمنان، ایرانJournal Article20150429<strong>زمینه مطالعه: </strong>قارچ دکمهای سفید (<em>Agaricus bisporus</em>) یکی از حساسترین محصولات کشاورزی در زمان پس از برداشت میباشد و با گذشت زمان در طول مدت نگهداری ویژگیهای آنتی اکسیدانی آن کاهش مییابد. <strong>هدف:</strong> در این مطالعه نقش احتمالی تیمار خارجی اسید مالیک به صورت غوطه وری بر ترکیبات فعال زیستی و ویژگیهای آنتی اکسیدانی قارچ سفید دکمهای در زمان نگهداری مورد ارزیابی قرار گرفته است.<strong> روش کار:</strong> قارچها در محلول اسید مالیک سرد با غلظتهای 1%، 3% و 5% به مدت 10 دقیقه و همچنین در آب مقطر سرد به عنوان کنترل غوطه ور شده و در دمای<sup>o</sup>C 4 به مدت 15 روز نگهداری شدند. در هر 5 روز نمونههای قارچ مورد آزمایش قرار گرفتند. جهت ارزیابی ترکیبات فعال زیستی و ویژگیهای آنتی اکسیدانی قارچ دکمهای، تستهای تعیین ظرفیت فنلی تام، قدرت شلاته کنندگی، دی پی پی اچ و همچنین قدرت احیا کنندگی روی قارچها انجام شد. <strong>نتایج:</strong> با کسب ظرفیت فنلی بالاتر، و EC50 پایینتر در آزمونهای دی پی پی اج و قدرت احیا کنندگی، تیمار اسید مالیک توانست ویژگیهای آنتی اکسیدانی و ترکیبات زیستی قارچ دکمهای را در طول مدت نگهداری در مقایسه با کنترل به طور مؤثرتری حفظ کند. از طرف دیگر قدرت شلاته کنندگی قارچها تحت تاثیر تیمار اسید مالیک قرار نگرفت و ارتباط ضعیفی بین تیمار اسید مالیک و بقای قدرت شلاته کنندگی قارچ دکمهای مشاهده گردید. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> نتایج این تحقیق نشان داد که غوطه وری قارچ دکمهای در محلول 3% اسید مالیک قبل از نگهداری به خوبی میتواند ترکیبات فعال زیستی و ویژگیهای آنتی اکسیدانی قارچ دکمهای را در زمان نگهداری حفظ کند. <strong>زمینه مطالعه: </strong>قارچ دکمهای سفید (<em>Agaricus bisporus</em>) یکی از حساسترین محصولات کشاورزی در زمان پس از برداشت میباشد و با گذشت زمان در طول مدت نگهداری ویژگیهای آنتی اکسیدانی آن کاهش مییابد. <strong>هدف:</strong> در این مطالعه نقش احتمالی تیمار خارجی اسید مالیک به صورت غوطه وری بر ترکیبات فعال زیستی و ویژگیهای آنتی اکسیدانی قارچ سفید دکمهای در زمان نگهداری مورد ارزیابی قرار گرفته است.<strong> روش کار:</strong> قارچها در محلول اسید مالیک سرد با غلظتهای 1%، 3% و 5% به مدت 10 دقیقه و همچنین در آب مقطر سرد به عنوان کنترل غوطه ور شده و در دمای<sup>o</sup>C 4 به مدت 15 روز نگهداری شدند. در هر 5 روز نمونههای قارچ مورد آزمایش قرار گرفتند. جهت ارزیابی ترکیبات فعال زیستی و ویژگیهای آنتی اکسیدانی قارچ دکمهای، تستهای تعیین ظرفیت فنلی تام، قدرت شلاته کنندگی، دی پی پی اچ و همچنین قدرت احیا کنندگی روی قارچها انجام شد. <strong>نتایج:</strong> با کسب ظرفیت فنلی بالاتر، و EC50 پایینتر در آزمونهای دی پی پی اج و قدرت احیا کنندگی، تیمار اسید مالیک توانست ویژگیهای آنتی اکسیدانی و ترکیبات زیستی قارچ دکمهای را در طول مدت نگهداری در مقایسه با کنترل به طور مؤثرتری حفظ کند. از طرف دیگر قدرت شلاته کنندگی قارچها تحت تاثیر تیمار اسید مالیک قرار نگرفت و ارتباط ضعیفی بین تیمار اسید مالیک و بقای قدرت شلاته کنندگی قارچ دکمهای مشاهده گردید. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> نتایج این تحقیق نشان داد که غوطه وری قارچ دکمهای در محلول 3% اسید مالیک قبل از نگهداری به خوبی میتواند ترکیبات فعال زیستی و ویژگیهای آنتی اکسیدانی قارچ دکمهای را در زمان نگهداری حفظ کند. https://ijvm.ut.ac.ir/article_56329_1948d2d0f152fe1724a8ddf055458572.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101اثر فنل خالص بر پارامترهای اسپرم و میزان باروری در موش سوری نراثر فنل خالص بر پارامترهای اسپرم و میزان باروری در موش سوری نر2953015633010.22059/ijvm.2016.56330ENزهراطوطیانگروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایرانسیمینفاضلی پورگروه آناتومی، دانشکده پزشکی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران ، تهران-ایران0000-0002-6067-0351نادرگودرزیگروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه رازی، کرمانشاه- ایرانحسینعلیعرب4) گروه فارماکولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران- ایرانJournal Article20150622<strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA"> فنل ترکیبی استروژنیک و سمی است که اغلب افراد به طرق مختلف و به میزان وسیعی در معرض آن هستند. <strong>هدف: </strong>هدف از این تحقیق تعیین اثرات منفی فنل بر باروری موش سوری نر از طریق بررسی پارامترهای تحرک، قدرت زنده ماندن و تولید روزانه اسپرم می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">باشد. <strong>روش کار:</strong> 106 موش سوری نژاد </span><span dir="LTR">NIH</span><span lang="FA"> به سه گروه تیمار و یک گروه کنترل 13 تایی تقسیم شدند. گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تیمار 35روز روزانه با دوزهای </span><span dir="LTR">mg/kg</span><span lang="FA">30 ،75و 100 گاواژ شدند و گروه کنترل نرمال سالین دریافت کرد. در روز 36، 6 موش نر از هر گروه آسان کشی شده و ایندکس گونادوسوماتیک، قدرت زنده ماندن، تحرک، و تولید روزانه اسپرم به دقت تعیین گردید. 7 موش باقیمانده از هر گروه، هر کدام با دو موش ماده جفت شدند. در روز دهم آبستی،موش</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها بیهوش و میزان باروری تعیین شد. <strong>نتایج: </strong>تولید روزانه اسپرم در گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تیمار نسبت به گروه کنترل کاهش معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری داشت (0.05></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). وزن بدن، تحرک، قدرت زنده ماندن و درصد باروری در بین گرو</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های 75، 100 با گروه کنترل دارای کاهش معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری بود (0.05></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). در حالیکه تغییرات وزن بیضه در هیچ یک از گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">دار نبود. ایندکس گونادوسوماتیک در گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تیمار نسبت به گروه کنترل افزایش معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری داشت (0.05></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> فنل خالص با کاهش تحرک و تولید روزانه و قدرت زنده ماندن اسپرم می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">تواند میزان باروری را کاهش دهد.</span><strong><span lang="FA">زمینه مطالعه: </span></strong><span lang="FA"> فنل ترکیبی استروژنیک و سمی است که اغلب افراد به طرق مختلف و به میزان وسیعی در معرض آن هستند. <strong>هدف: </strong>هدف از این تحقیق تعیین اثرات منفی فنل بر باروری موش سوری نر از طریق بررسی پارامترهای تحرک، قدرت زنده ماندن و تولید روزانه اسپرم می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">باشد. <strong>روش کار:</strong> 106 موش سوری نژاد </span><span dir="LTR">NIH</span><span lang="FA"> به سه گروه تیمار و یک گروه کنترل 13 تایی تقسیم شدند. گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تیمار 35روز روزانه با دوزهای </span><span dir="LTR">mg/kg</span><span lang="FA">30 ،75و 100 گاواژ شدند و گروه کنترل نرمال سالین دریافت کرد. در روز 36، 6 موش نر از هر گروه آسان کشی شده و ایندکس گونادوسوماتیک، قدرت زنده ماندن، تحرک، و تولید روزانه اسپرم به دقت تعیین گردید. 7 موش باقیمانده از هر گروه، هر کدام با دو موش ماده جفت شدند. در روز دهم آبستی،موش</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها بیهوش و میزان باروری تعیین شد. <strong>نتایج: </strong>تولید روزانه اسپرم در گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تیمار نسبت به گروه کنترل کاهش معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری داشت (0.05></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). وزن بدن، تحرک، قدرت زنده ماندن و درصد باروری در بین گرو</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های 75، 100 با گروه کنترل دارای کاهش معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری بود (0.05></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). در حالیکه تغییرات وزن بیضه در هیچ یک از گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">ها معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">دار نبود. ایندکس گونادوسوماتیک در گروه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">های تیمار نسبت به گروه کنترل افزایش معنی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">داری داشت (0.05></span><span dir="LTR">p</span><span lang="FA">). <strong>نتیجه</strong></span><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">گیری</span></strong><strong><span dir="LTR"></span><span lang="FA">نهایی:</span></strong><span lang="FA"> فنل خالص با کاهش تحرک و تولید روزانه و قدرت زنده ماندن اسپرم می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA">تواند میزان باروری را کاهش دهد.</span>https://ijvm.ut.ac.ir/article_56330_a08a77d6623f29462299e6dd3977765d.pdfدانشگاه تهرانمجله طب دامی ایران2251-88949420160101شیوع درماتوفیلوزیس آتیپیک همراه با سودوموناس آئروجینوسا در یک گله گوسفند بعد از حمام ضد کنهشیوع درماتوفیلوزیس آتیپیک همراه با سودوموناس آئروجینوسا در یک گله گوسفند بعد از حمام ضد کنه3033065633210.22059/ijvm.2016.56332ENحمیدتوانایی منشگروه بیماری های داخلی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0002-8293-0388فرهنگساسانیگروه پاتولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000000311671785ناهیداطیابیگروه بیماری های داخلی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران.مهدیراسخگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه زابل، زابل، ایران.0000-0003-1505-6640زهرهافتخاریمجتمع تولیدی تحقیقاتی انستیتو پاستور ایرانمریمهاشمیانتکنسین آزمایشگاه کلینیکال پاتولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران.Journal Article20150706درماتوفیلوز بیماری باکتریایی پوست است. شرایط محیطی مثل بارش باران و حمام دادن گوسفندان را به بروز بیماری مستعد میسازند. بیماری با ضررهای اقتصادی به علت آسیب وسیع به پشم همراه است. در یک گله در مرکز ایران در پاییر 92 بیماری به صورت همه گیری مشاهده شد که علایم بالینی آن از درماتوفیلوریس تیپیک متفاوت بود. آلوپسی وسیع به همراه ترشحات چرکی از جراحات کاملاً برجسته بود. بیشترین جراحات در ناحیه سینهای دیده میشد. در بررسیهای تکمیلی عفونت ثانویه با سودوموناس آئروجینوزا و باکتریمی با منشأ استافیلوکوکوس تأیید گردید که عامل 0.16% مرگ و میر در گله بودند. برای تأیید تشخیص نمونه خون جهت انجام CBC، و کشت خون اخذ گردید. از جراحات لام مستقیم تهیه شد و نمونه بیوپسی نیز برای ارزیابیهای هیستوپاتولوژیک و کشت باکتریولوژیک اخذ گردید. لام مستقیم تهیه شده از جراحات پوستی با رنگ گیمسا و گرم رنگ آمیزی شدند. در بررسیهای میکروسکوپیک درماتوفیلوزیس تأیید گردید. در نمونههای آماده شده گرم و گیمسا رشتههای باکتری گرم مثبت با ظاهر تیپیک ریل آهن دیده شدند. در هیستوپاتولوژی هم فیلامانهای باکتری در اپیدرم دیده شدند. گله با پنی سیلین پروکائین mg/kg000/70 به صورت عضلانی دو بار در روز به مدت پنج روز درمان شد و بیماری تحت کنترل درآمد و تلفات متوقف گردید.درماتوفیلوز بیماری باکتریایی پوست است. شرایط محیطی مثل بارش باران و حمام دادن گوسفندان را به بروز بیماری مستعد میسازند. بیماری با ضررهای اقتصادی به علت آسیب وسیع به پشم همراه است. در یک گله در مرکز ایران در پاییر 92 بیماری به صورت همه گیری مشاهده شد که علایم بالینی آن از درماتوفیلوریس تیپیک متفاوت بود. آلوپسی وسیع به همراه ترشحات چرکی از جراحات کاملاً برجسته بود. بیشترین جراحات در ناحیه سینهای دیده میشد. در بررسیهای تکمیلی عفونت ثانویه با سودوموناس آئروجینوزا و باکتریمی با منشأ استافیلوکوکوس تأیید گردید که عامل 0.16% مرگ و میر در گله بودند. برای تأیید تشخیص نمونه خون جهت انجام CBC، و کشت خون اخذ گردید. از جراحات لام مستقیم تهیه شد و نمونه بیوپسی نیز برای ارزیابیهای هیستوپاتولوژیک و کشت باکتریولوژیک اخذ گردید. لام مستقیم تهیه شده از جراحات پوستی با رنگ گیمسا و گرم رنگ آمیزی شدند. در بررسیهای میکروسکوپیک درماتوفیلوزیس تأیید گردید. در نمونههای آماده شده گرم و گیمسا رشتههای باکتری گرم مثبت با ظاهر تیپیک ریل آهن دیده شدند. در هیستوپاتولوژی هم فیلامانهای باکتری در اپیدرم دیده شدند. گله با پنی سیلین پروکائین mg/kg000/70 به صورت عضلانی دو بار در روز به مدت پنج روز درمان شد و بیماری تحت کنترل درآمد و تلفات متوقف گردید.https://ijvm.ut.ac.ir/article_56332_7130c15c0e25e7c790b8cac86b6c0942.pdf